سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بی حوصله! - رانوسا






درباره نویسنده
بی حوصله! - رانوسا
مدیر وبلاگ : رانوسا[61]
نویسندگان وبلاگ :
رامون[3]
God father[3]

غصه ها را کرد باید تا نهایت ها فدای یک نگاه...
آی دی نویسنده
کانون دفاع از حقوق زنان و کودکان تهران
شاه فینقیلی
نوشته های تنهایی
جنبش برابری حقوق انسانی
فمنیست
عنکبوت سیاه
پورتره
ادوارنیوز
داروگ
درک رنج
حرف زن
وبلاگ فارسی

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بی حوصله! - رانوسا

آمار بازدید
بازدید کل :86331
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 15
 RSS 

   

 

نیمه شبه و پنجره اتاقم خیس...داره بارون میاد...همیشه صداشو دوست داشتم...

نگاهش رو هم دوست داشتم...بارون میاد...(مبهوت)

صبح رسماً دوازده بهمن میشه ،دوازده بهمن هزار و سیصد و هشتاد و شش(متفکر)

و این یعنی آزاد اندیشانی دور اندیش ،حدوداً 30 سال پیش انقلاب کردن.در واقع

انرژی صرف خواسته هاشون کردن ،واقعاً خسته نباشن (چشمک)

امروزم مثل اغلب مواقع از سرشب وبگردی هام شروع شد و الآنم که مدت هاست از نیمه شب گذشته ،منم و زمزمه ی استینگ و این لیوان چای داغ و تلخ که ازش بخار بلند می شه و یه دنیای پر از شعر و یه تقویم روی میزم که نشون میده روزها چه بخوام چه نخوام می گذرن...

داره بارون میاد...(مبهوت)

از همین صبح ،دهه زجر شروع میشه(شاکی+مایوس)

و من می مونم با این اندیشه

که ما نسل سوخته ایم و تمام حادثه از دست رفته است...

 



نویسنده ( رانوسا) ساعت 2:36 صبح روز جمعه 86 بهمن 12