سفارش تبلیغ
صبا ویژن



گریز!! - رانوسا






درباره نویسنده
گریز!! - رانوسا
مدیر وبلاگ : رانوسا[61]
نویسندگان وبلاگ :
رامون[3]
God father[3]

غصه ها را کرد باید تا نهایت ها فدای یک نگاه...
آی دی نویسنده
کانون دفاع از حقوق زنان و کودکان تهران
شاه فینقیلی
نوشته های تنهایی
جنبش برابری حقوق انسانی
فمنیست
عنکبوت سیاه
پورتره
ادوارنیوز
داروگ
درک رنج
حرف زن
وبلاگ فارسی

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
گریز!! - رانوسا

آمار بازدید
بازدید کل :86269
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 6
 RSS 

   

کوین اسپیسی : وقتی می خوای به آدما چیزی رو بگی کافی نیست که با دست بزنی رو شونشون ،
بلکه باید با پتک بزنی تو کلشون ، اونوقته که همه برمیگردن و بهت توجه می کنن !!
[ هفت - دیوید فینچر ]


  (اگر فکر می کنید این یک اعلان جنگ است.....راستش باید بگم کاملا درست فکر می کنید!!!!!!)


 


مکس : اولین باره که میای لس آنجلس ؟
وینسنت : نه ، بذار حقیقت رو بهت بگم ، هر بار که پامو تو این خراب شده میذارم لحظه شماری میکنم که ازش برم بیرون ، خیلی بی در و پیکره ، میفهمی ؟ من اینجوری حس میکنم ، تو چی دوستش داری ؟
-: اینجا شهر منه .
-: 17 میلیون جمعیت . اینجا پنجمین اقتصاد برتر رو در جهان داره و هیچ کس اون یکی رو نمیشناسه . تو روزنامه در مورد اون مرده خوندم که سوار متروی لس آنجلس شده بود و مرد.
-:اوه
-: شیش ساعت سوار مترو داشت تو شهر میگشت و هیشکی نفهمیده بود داره دوره لس آنجلس تشییع جنازه میشه ، مردم سوار میشدند و کنارش میشستند و پیاده میشدند . هیچکس متوجه نشد.


مکس : اون ... اون از بالا افتاد روی تاکسی ... اون افتاد ... از اون بالا افتاد روی تاکسی لعنتی من ، اه ... فکر کنم مرده باشه !
وینسنت : حدست درسته
-: تو اونو کشتی ؟
-: نه ، من فقط بهش شلیک کردم . گلوله و سقوط اونو کشتند

مکس : خوب ، اون با تو چی کار کرده بود ؟
وینسنت : چی ؟
-:اون با تو چیکار کرده بود
-: هیچی ، امشب اولین بار بود که میدیدمش .
-: اولین ملاقاتتون بود و تو انو اونجوری کشتی ؟
-: چیه ؟ مگه من فقط باید آدمایی که قبلا دیدم رو بکشم ؟

وینسنت:مکس ، شش میلیارد نفر تو این کره داره زندگی میکنند ، اون وقت تو داری به خاطر یه آدم چاق خودخوری میکنی ؟
مکس : خب اون کی بود ؟
-: واسه چی میخوای بدونی ؟ تا به حال اسم رواندا به گوشت خورده .
-: آره ، میدونم کجاست
-: خب ، یه روز غروب نشده ده ها هزار نفر کشته شدند . بعد ناگازاکی و هیروشیما این سریع ترین قتل عام بود . آب تو دلت تکون خورد ؟ مکس ؟
-: چی ؟
-: تو عضو عفو بین الملل ، آکسفام ، نجات نهنگ ها ، صلح سبز یا چیزی مثه اینا شدی ؟ نه . من یه خیکی لس آنجلسی رو کشتم و تو غمباد گرفتی .
-: هی ، من هیچ کدوم از اون رواندایی ها رو نمیشناختم .
-: اون یارو که تو صندوق عقبه رو هم نمیشناسی

وینسنت : یکی سوار مترو میشه و میمیره ، فکر کردی کسی متوجه میشه ؟


[ Collateral مایکل مان ]



نویسنده ( رامون) ساعت 12:15 صبح روز دوشنبه 87 اردیبهشت 16